دلم تنگ است...
دلم تنگ است برای شانه های صبر
برای ناله های شب
برای گریه های درد
چه شد آن حرمت دلها
چه شد آن عهد و آن پیمان
کجا گم کرده راه شب
سبو در دست و راه کج
فغان از دست این وجدان
فغان از کج رو نادان
خداوندا نشانم ده حقیقت را
و محو کن راه ظلمت را
خداوندا مدد میخواهمت امشب
خداوندا سبب میخواهمت امشب
تورا گم میکنم هر شب زدستانم
چراعی نیست
راهی نیست
و من تنها و بی همراه
زمین در زیر پاهایم نفس را تنگ میگیرد
دلم تنگ است زدلتنگی بسی نالانم...بیا برگرد...ای همسفر تنهایی ها
افسوس....